Unmemory Days

سرو چمان

Unmemory Days

سرو چمان

وارش

          نمیدونم چرا آدما دوس دارن همیشه از زیرش در برن! یعنی اونا نمیفهمن که خدا داره بهشون هال میده؟! درست از 6:40 شروع  شد و درست 7:10 که پامو گذاشتم تو ساختمون تموم شد.اینگار فقط میخواست گناهای منو بشوره و ببره! امروز مثل همیشه خدا بدجوری داشت هال پخش میکرد. زیر بارون قدم زدن آخرشم اونقد چسبید که اگه به زور یخ زدگی انگشتای پام بخاطر نفوذ آب تو کفشم نبودا اصلا دلم نمیخواست برسم خونه! تازه حال و هوا رمانتیک تر میشه  وقتی یه دیوونه به اسم مسعود اس ام اس بازیش گرفته باشه!!منم که اصلا عادت ندارم لطف بروبچو بدون جواب بذارم! این بود که انگشتای دستم هم از سرما بی نسیب نموندن.تازه اگه بدونید یه بربری داغ زیر بارون چقد میچسبه!!!!!!؟

باااارونو دووووس دارم هنووووووز....

نظرات 3 + ارسال نظر
سولماز یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:20 ب.ظ

پس خدا به اونوریام امروز حال داده؟میگم حالا اقای طهماسبی جون داداش به نظر خودت گناهات با نیم ساعت زیر بارون بودن شسته شدن؟

امیر مسعود یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 ب.ظ http://amirmassoud.blogsky.com

واقعا که این وبلاگ همش بد آموزی داره!!!!
میدم درشو ببندن!!!!!!! بی جنبه!!!!
تو یه پستت به من گیر ندی اموراتت نمیگذره؟؟؟؟

راستشو بخوای نه!!!

cholombeh شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:42 ب.ظ

ye adame divooneye zanjiri rooze 2shanbeye hafteye ghabl ke man morakhassi boodam , saat 6:30 am be man sms zad ke hava khoobe va elo belo jim bel, khodaish damaghesh sookht chon mobilamo 4 saat bad roshan kardam va tiresh be sang khord

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد