Unmemory Days

سرو چمان

Unmemory Days

سرو چمان

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...

سلام؛

نه تعجب نکنید.خودمم میثم؛

بالاخره مگه من چیم از بقیه کمتره که اینجوری دهنتون وا مونده؟ مگه عیبه منم وبلاگ داشته باشم؟

مگه من دل ندارم؟ من چیم ازون مسعود کمتره ؟!

تازشم من الآن تو سایت دانشکده دارم گزارشکار آزمایشگاه آیرومو آماده میکنم(چه غلطا!).تازه جالبتر اینه که بدونید من امروزو مرخصی گرفتم که این گزارش کوفتیو آماده کنم! حتی جالبتر هم میشه اگه بدونید فردا ۳ تا امتحان دارم!

لطفا برای من درس ناخونده دعا کنید.

فعلا؛