خمار مستی
همه عمربرندارم
سرازاین خمارمستی
که هنوزمن نبودم
که تودردلم نشستی
تونه مثل آفتابی که حضوروغیبت
افتد
دگران روندوآیندو
توهمچنانکه هستی