Unmemory Days

سرو چمان

Unmemory Days

سرو چمان

سانحه پشت سانحه

سلام

امروز روز خوبی نبود! البته من معتقدم که این ما بنده ها هستیم که روزای حوب خدا رو بد می کنیم. اما میتونم به جرات بگم بعد از فوت مسعود امروز اولین روز تلخ این چند وقت بود.علتش هم بهم ریختگی اوضاع خودم بود و هم شنیدن خبر سقوط  C-130 ارتش توی منطقه مسکونی بود.دیروز و امروزو به خاطر امتحانای امروزم مرخصی گرفته بودم اما حتی یک کلمه هم درس نخوندم! امروز صبح بعد از گند زدن میانترم ارتعاشات و با درگیری ذهنی واسه دو تا امتحان بعدی سرکلاس سازه نشسته بودم که یه مسیج اومد.هانیه خبر سقوط هواپیما رو اونقدر راحت تو یه مسیج گفته بود که اول فکر کردم داره شوخی میکنه!اما خبر واقعیت داشت و   C130  توی سراه آذری سقوط کرده بود و 84 تا مسافر و خدمه و چند نفر هم روی زمین کشته شده بودن!خبر واقعا تکونم داده بود.بعد از کلاس سازه امتحان مدیریت داشتم که خوشبختانه استاد توی ترافیک گیر کرده بود و ما هم از فرصت استفاده کردیم و جیم شدیم! از بچه ها خواستم بریم هواپیما رو ببینیم اما کسی پایه نبود و خودم تنها رفتم. ترافیک آزادی وحشتناک  بود.پیاده آیت ا...سعیدیو رفتم پایین تا نزدیکیای سراه آذری.اونجا به بعدو دیگه بسته بودن و فقط میشد ساختمونی که آسیب دیدرو دید.فقط صدای آمبولانس و هلیکوپتر بود که میومد. وقتی فهمیدم دیگه کاریش نمیشه کرد سر خرو کج کردمو برگشتم طرف کلاس!  چون ساعت 6 امتحان داشتم.حالا بماند که اونو هم گند زدم.نمیدونم  باید تقصیر کی انداخت اما چرا جون آدما اهمیت نداره؟ چرا صنایع نظامی ما تو رعایت کردن استانداردها اینقدر ضعیف عمل میکنه؟ اونا با این کارشون وجهه هواپیمایی کشوریوهم خراب می کنن! مگه چند وقت از از سانحه 707  ساها میگذره؟ یا چطور میشه سانحه ایلیوشین  رو تو کرمان فراموش کرد؟ که خونواده های 270 نفر آدم بیگناه رو داغدار کرد! این یعنی چی؟ چرا فقط  هواپیماهای نظامی؟ به خدا نمیشه هیچ جوری تحلیلش کرد! میان آدما رو مثل....جابه جا میکنن حتی من شنیدم که این C-130 ها  اصلا صندلی و یا کمربند ایمنی ندارن یا حتی شنیدم  چند تا آهن پاره به هم جوش میدن تا کابین ایلیوشینو دو طبقه میکنن که مسافر ببرن!(البته این که بیشتر جنبه شوخی داره!) مسافر جماعت هم  که حاضره 5 تومن پول کمتر بده  و بهر قیمتی به مقصد برسه!پس میبینیم که نتیجه چیزی جزین نمیشه!

به کسی خرده نمی گیرم .اگه بخوام حرف بزنم دیگه نه حسش هست و نه جاش!

بگذریم. فقط بیاین واسه  قربانی های اشتباهاتمون طلب مغفرت کنیم...............

نظرات 4 + ارسال نظر
فرهاد چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام برادرم...تبریک می گم واسه وبلاگ جدیدتون
ایشالا کامنت عروسی!!!! برات بنویسم.

الحق که ما برای جون و وقت آدما اصلا ارزش قائل نیستیم وگرنه که وضعمون این نبود....گویا برامون عادت شده که هر دو سه ماه یه عده بدبختو با هواپیما بفرستیم اون دنیا!
خدا بیامرزدشون.

امیر مسعود پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ق.ظ http://amirmassoud.blogsky.com

بیشتر از اون برای بازمونده هاشون طلب صبر...

و برای اینکه یه بار دیگه فرصت داریم ببینیم و درس بگیریم و برای اینکه سالمیم شکر کنیم... شکر کنیم... شکر کنیم

مهرانی... پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:44 ب.ظ http://mehranweblog.blogsky.com

سلام مهندس... تسلیت میگم...

cholombeh شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:07 ب.ظ http://www.cholombeh.org.ir

salam, webloge jadid mobarak, baraye in saneheye asaf baar nemidoonam yagheye kiyo bayad gereft? hatman dobareh mindazan taghsire estekbareh jahani,
dar zemn kaare khoobi kardi ke injaro english kardi,

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد